سلام... هم اطلاعات معماری ... هم کمی دل تنگی واستون نوشتم

اه ... شب

 عریان شده است
و مرا می نگرد
دست درآستین پیراهنم
 
مرا به خویش می طلبد
به بسترم می آید
هم آغوشم می شود

...

آنچنان مست خواب است
که مرا محوء  تماشا کرده است
بی پروا برای عشق بازی
مرا  خواب می نوشاند
تنش گرم همچون کوره ی آهنگریست

...

تمنایی از من دارد ...
 
تمنای کودکی ناخلف

...

با تمام سیاهی چشمانش مرا مشتاق تجاوز میکند
من که بی خود از حال خودم
پرده شرم را پاره کرده ام
و درآغوش ...
 
به خوابش فرو می شوم

...

اه ... ای عشق من
کاش...
 
کاش میدانستی
در تولد کودکمان ...
سر زا خواهی رفت

...


و من زیر تازیانه های نورانی این کودک ظالم
در فراغ تو جان خواهم کند

...

اه ... شب ...
ای عشق من ...
...
کاش میدانست
 
کاش
 ...
 

 

 






نظرات:

«vahideh» می‌گوید:
«in sarnevesht ast ke ensanharo az ham joda mikone kodak zalem nist»




گزارش تخلف
بعدی